نامه خداحافظی

ساخت وبلاگ

مینویسم برای تو که الهه عشق بودی 
هیج وقت فکر نمیکردم یه روزی با یه حرفیت توی شلوغیای دور و بر
صداها قطع شه آدما محو شن و دنیا برسه تهش و یه نقطه بزاره سر همه ی احساسای نصفه نیمه و ناقص من
میدونستم سردیا رو
میفهمیدم هیچی مثه اولش نیست قطعا
ولی تو فکرم بود بعد تموم شدن این جریانا که بیام
همه سردیا رو میتونم ببرن
هرشب فکز میکردم که اره دوستم نداری الان
ولی مگه میتونی نداشته باشی اونموقع که اومده باشم و تموم شده باشه همه اینا
وقتی دیروز گفتم بهش میدونستم دوستم نداره دیگه ولی فکر نمیکردم بیاره کسی و جام
گفت امثال منو و تو خیلی جاها 
خیلی جاها که خیلیام نفهمیدن گذشتیم 
نه فقط از کسایی و چیزایی که دوسشون داریم 
از خودمون.له کردیم اول روحمونو قلبمونو پا گذاشتیم و رد شدیم که به ارزشای بالاتری برسیم. که حتی الان دیگه نمیدونم چه ارزشایی بالاترن چیا
 نه
ولی واقعا نه 
فکر نمیکردم هیچ وقت
بیاری کسی و جام
چون نشده بود بیارم خودم
نمیگم بد کردیا نه 
خدایی از سر من زیاد کردی واقعا همه جا
همیشه
ولی 
نمیدونم
این که اینجوری بگی
و دلت برا یکی دیگه بلرزه
مال من نشده بود
مال من نلرزید برا کسی دیگه 
فکر میکردم برا توهم نمیشد
برا توهم نمیلرزید
ولی حالا که لرزیده
حالا که من مردم توی قلبت 
توی قلب چه(اسمم)
چه شهرزادی که یه روز منو دوست داشت
و جایی ندارم برات
میرم 
نمیدونم کجا و نمیدونم چجور‌ی ولی اذیتت نمیکنم
خیلی حرفا داشتم بزنم 
از دیشب 
ولی اتشفشانی بودم که جوشیدم و رسیدم به تهم
که به درد نمیخوره
حتی برا خودش
چه برسه برا تو
دیروز گفتم اشتباه کردم از اولش 
اشتباه کردم ولش کردم
ولی تنها کاری که از کردنش هیچ وقت پشمیون نشدم
انتخاب تو بود
من بهترینا رو باهات داشتم
حسایی که هیج وقت با هیچکی نداشتم 
و میدونم هیج وقت نمیتونم اونجوری که با تو داشتم و تجربه کردم
با کسی دیکه داشته باشم
حس دوباره زنده شدنو باهات تجربه کردم
و حس دوباره مردن و حتی
همه حس و حالام
توی همه فصلا 
پاییز سرده 
پاییز جدایی میاره
اول همه جداییا ختم میشه به پاییز
اره ما خیلی وقته جدا بودیم
ولی دل نکنده بودیم
حداقل من نکنده بودم..
دیروز فهمیدم ولی 
ادمی که میمیره دیگه زنده نمیشه
مردی که گریه میکنه 
دیگه مرد نمیشه
غما میرن ولی برمیگردن
و ادمیزاد همیشه تو چاله ییه که ازش خلاصی نداره
گفتی نمبخواستم دلتو بشکنم
خودت دل شکسته منو درست کردی یه بار
وصله پینه هاشو درست کردی
زخماشو مرهم گذاشتی
و اینبار خودت زدی و تیکش کردی
ولی هیچ وقت واسه چیزی که خودت دادی و خودت گرفتیش ازم
نمیتونم ازت طلب کار باشم
توی همه این مدت 
بیشتر از من گذاشتی
توان جبرانش شاید باشه این که گم شم 
دور شم
ناپدید شم از زندگیت
میکنم اینکار و
ولی جبران نمیشه بازم
از اون بخشای جبران نشدش بگذر
و بگذر ازمن 
که خداتم بگذره از من
آرامش چیزی بود که همیشه میخواستم
و تو مدت با تو بودن داشتم
بگذر ازم که بگذره خدات ازم
که شاید یه روزی ارامش برگرده
میدونم که دیگه نیاز نداری منو
و حرفیم باهام نداری
ولی سعیم به اینه که مزاحمت نشم هیچ جوره
و باشم اگه یه روزی کارت گیر افتاد جایی
و میتونستم کاری کنم برات
یادمه گفتی خدافطی که نکنی باور ادم نمیشه که رفتی
تو رفتن منو از زندگیت 
و بیرون کردنمو باور کردی حتی بدون خدافظی
ولی راست میگفتی
من هیج وقت رفتنای بدون خدافظی رو باور نکردم..

دوستت داشتم
و به خدا میسپارمت.

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 160 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:02