من نویس

ساخت وبلاگ
یه خونه که با شهر کاری نداشت یه کوچه که اروم و بن بست بود به گلدون سفالی پر از عطر یاس هوایی ک از بوی گل مست بود تو رد میشدی خونه گر میگرفت صدای قدم هاتو تا میشنید دل پنجره باز میشد تو باد غم از پشت شیشه سرک میکشید غلط کردی عاشق شدی لعنتی  غلط کردی من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 164 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1396 ساعت: 7:07

گفتی فروشنده دستبند، گفته بود ک این باعث آرامش میشه.

گفتی بگیری برام ک ارومتم، ک اروم بشم

دروغ نمیگفت

اروم میکنه

ولی نه دونه هاش

فکر تو ک رنگ شده پاچیده همه جاش

نوشته شده در یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۶ساعت 21:39 توسط من|

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 151 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 10:19

ایستگاه اتوبوس: - میگم نقی، بنظرت تا چهار سال دیگه همین قدر خل و دیوونه و بی حیا میمونیم؟ - نمیدونم. امیدوارم - منم  کل وزنشو میندازه روم و میخونیم: مییییرن آدما..... سرویس میاد و با خنده هولم میده تا خودش زودتر به پنجره برسه - راستی شهرزاد شنبه میری من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 191 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 10:19

وقتی یهویی دیدنت حالمو خوب میکنه.... من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 181 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 10:19

زور من کم شده یا غمهای تو زیاد

ک هرکاری میکنم دگ زورم بهت نمیرسه؟

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 188 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 0:30

کافرِ خدانشناس میشوم وقتی "خداتا" دوستم داری

تا برایم بگویی قدر دوستنت چقدر است

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 207 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 0:30

یادم نمیاد چند سالم بود اولین بار که دیدمش. شاید حدود 11-12 ساله بودم. از کنارش رد میشدیم که بابا گفت: این نرده سبزا رو میبینی تا اون ته رفته؟ تازه کلللی هم تو اون یکی خیابونس. همه ی اینا دانشگاهن شهرزاد! دانشگاه تهران!   و بعد آهی کشید. اون موقع نمیفهمیدم دانشگاه کجاست، کنکور چیه! اون موقع آدما که بزرگ میشدن میرفتن دانشگاه. دانشگاه مرز بچگی و بزرگی بود. روزگاران گذشت و کنکور و ناامیدی مطلق!!!!  ا من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 170 تاريخ : جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 0:30

خوشحالم محرم شده

فکر لباس مشکیه تنتون کمتر آواره رو سرم، کمتر غمه، کمتر بغضه...

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 175 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 13:36

در خیابان قدم میزنم. اولین باره که این ساعت بیرونم. بچه ها از مدرسه برمیگردن و نگاه بعضیاشون حسرتی توش داره که ای کاش ماهم مدرسه نمیرفتیم و صدای آهنگ بلند میشه که یاد نیاد که بغض بشه غم اولین اول مهری که مدرسه ای نیست. کسی از مدرسه قبلیم( چقدر سخته این ترکیب! مدرسه ماست هنوز!) و اسم های معلم هایی به میون میان که چهارسال زندگی کردم باهاشون و آب خوردن بهونه میشه برای نشکستن بغض. شاخه نبات میگه که چه من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : درخیابان, نویسنده : ishansnevise بازدید : 204 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 13:36

هرکی باشی

از هرجا برسی

به هر زبونی حرف بزنی

شک دارم اسم عمو عباس که میاد 

اشک نشینه ب چشمت

نوشته شده در پنجشنبه ششم مهر ۱۳۹۶ساعت 18:40 توسط من|

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : عباسم, نویسنده : ishansnevise بازدید : 200 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 13:36

بگیره دلت

بهونه بخای بگیری

روشو نداشته باشی

خسته شی

ببری

روشو نداشته باشی

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 176 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 13:36

طِهران بَرایِ اِتِفاقی دیدَنَت زیادی بُزرگ اَست من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : طهرانِ,بزرگِ,لعنتی, نویسنده : ishansnevise بازدید : 207 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 13:36

آخر قصه امِ اما

قصه آخرم این نیست

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 229 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 14:33

انگار کن وسط یه اقیانوس گیر کردم

شنا بلدم ولی از غرق شدن میترسم

شنا بلدم ولی از خسته شدن و نرسیدن میترسم

زیر پام سفته ولی از خالی شدنش میترسم

فقط میترسم

خیلی میترسم

خیلی

خیلی

نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۶ساعت 11:44 توسط من|

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : اقیانوس, نویسنده : ishansnevise بازدید : 208 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 14:33

برمیگردم حرف های قبل رو میخونم

دوباره ک نه.... صدباره.  

میخونم که یادم نره کی هستی

که یادم نره کی هستم

که یادم نره برای چی هستم

که یادم نره پای چی موندم

که خستگیا رو تاب بیارم

که کلافگیا رو دووم بیارم

نوشته شده در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۶ساعت 9:33 توسط من|

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : مطالب,قدیمی, نویسنده : ishansnevise بازدید : 195 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 14:33

امروز یه برگ جدیدی از تاریخ زندگیمه. از اون برگا که میمونه تو خاطر ادم، هر از چند گاهی برمیگرده و باز و باز میخونتش

از ادمای جدیدی ک میبینم میترسم ولی نمیشه بخاطر تر از تغییر زندگی نکرد

پس میذارم تغییر کنه.

ادمایی ک نمیخام رو میتونم بندازم دور دگ و اونایی رو نگه دارم که لایق پاگذاشتن به فصل جدید داستانم هستن

نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 6:41 توسط من|

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 250 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 14:33

امروز که تو ماشینت نشسته بودم، یکم دقیق تر از همیشه نگاه کردم بهت. چشماتو از ایینه دیدم و موهات رو جلو چشمم.

اگر زبونم لال زبونم لال شهرزاد بمیره شهرزادو کفن کنن، چیزیت بشه که نمیبخشم خودمو!

هیچ وقت بهت نگفتم چقدر دوستت دارم! هیج وقت بغلت نکردم! هیچ وقت دست ب ریشات نکشیدم!

این هیچ وقتا کاش نشه پشیمونی. کاش ی روز خودت خوش شه اخلاقت، بیای بغلم بگیری

ولی بدون دوستت. دارم بزرگ ترین داداشم

نوشته شده در پنجشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۶ساعت 23:21 توسط من|

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : دوستت, نویسنده : ishansnevise بازدید : 198 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 14:33

حال من خوب میشود. فقط شاید تا مدتی تمام آهنگ های شاد را رد کنم. نترس واگیر ندارد.... خوب میشوم

نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 2:37 توسط من|


من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishansnevise بازدید : 180 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:59

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . هیششششش . . . . . . . . . . . . . . هیچی نگو . . . . . . . . . . . . . راز دلتو نگو . . . . . . . . . . .. . . . . . هزارتا چیز میگن بهت . . . . . . .. . . . . . . . .  هیششششش . . . . . . . . . . . فراموش بگیر . . . . . . . . . . . . . . ی جایی پیدا میشه شادیت . . . . . . . . . . . . . عیب نداره . . . . . . . . . . . . . . . . . این نیز بگذ من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : رفتن,گذشتن,پیوسته, نویسنده : ishansnevise بازدید : 206 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 21:59

نمیدونم قراره چیزی دربارت بنویسم یا نه

ولی خب دوست دارم روت اسم بذارم

مهربانو...

همسر برادر محترمم جناب اقای گونی سیب زمینی

نوشته شده در جمعه سوم شهریور ۱۳۹۶ساعت 21:44 توسط من|

من نویس...
ما را در سایت من نویس دنبال می کنید

برچسب : مهربانو, نویسنده : ishansnevise بازدید : 181 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 19:23